محمد امین پسر گلمونمحمد امین پسر گلمون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

زندگی یعنی تو

روز اول و دوم عید

عزیزکم الهی قربونت برم من   روز اول عید که مامان اصلا شمارو ندید راستش اردبیل رسمه روز اول عید همه دوستان و اشنایان میرن خونه تازه از دنیا رفته  منم که پیش بینی میکردم اون روز تا شب مهمون داشته باشیم خونه اقاجون شما رو صبح زود سپردم دست مامان جون و خودمون رفتیم اونجا و تا عصر ساعت ٥ درگیر مهمونا بودیم این میون خاله رویا و حسن دایی و وحید جون اینا که میشن پسر خاله مهربون مامان هم اومدن ار تهران و. اینجا جمعمون جمع شد  شب اومدم دنبالت و رفتیم خونه حاجی بابا که میشن بابا بزرگ من و اونجا با دیدنت غلغله ای به پا شد در حد تیم ملی     الهی فدات شم که ماشالا تو هر جمعی مثل ماه میدرخشی روز دوم عید یه چند جا سر زدیم ...
19 فروردين 1393

29اسفند ماه 92 و پسرک با هوشم

عزیزکم سلام  مامان صبح درگیر رسم خونه تکونی شب عید بود و با بابایی برنامه مون این بود عصر بریم سر خاک مامان بزرگ نازنین و کمی خرید کنیم مامان تند تند کاراشو کرد و ساعت سه بعد از ظهر خبر دادن خاله مینا و دایی حسینم از تهران اومدن و چون واسه ختم مادر بزرگتون نتونسته بودن بیان امروز میان واسه سر سلامتی به بابات   این شد که کمی از برنامه هامون عقب افتادیم اما قدم مهمونا همیشه سر چشم ما هستن   زود شمارو حاضر کردم و مهمونا اومدن   وای که وقتی دیدنت چه ذوقی کردن زن داییم که اصلا شمارو ندیده بودن و خاله مینا اما وقتی 20روزه بودی دیده بودنت.......   الهی مامان فدات شه که ابرو داری کردی و غ...
19 فروردين 1393

بازم پست های جدید در راهن اما باتاخیر!!!!!!!!!!!!!

الهی مامانت فداتشه عزیزم که جوری بیمار بودی و زمین و زمان رو به هم ریختی که مامان حتی فرصت دوشگرفتن هم نداشت اما     شکر خدا امروز هفدهم فروردین خوبی و مامان از فردا که شما باز مثل سابق ایشالا روزا میخوابی مطالب عید و پیشرفت هاتو میگه   خدایا ممنونم که حرف دلمو شنیدی و شفای پسرمو دادی شکر  و 10000000000000بار شکر
17 فروردين 1393

من و سالگرد ازدواج مامان و بابا

امسال اولین سالی بود که سالگرد ازدواج مامان و بابایی رو حضور داشتم و خیلی خوشحالم.راستی کیک سالگرد ازدواج رو یه کمی مزمزه کردما ولی دیگه ایشالله از سال بعد نمیذارم کسی کیکی بخوره ها همشو خودم می خورم اینم عکسی از کیک:       اینم من و بابایی و کیک :         اینم مزمزه کرده کیک توسط خودم     ایشالله دعا می کنم که در کنار بابا ومامان روزها و سالهای خوب و خوش و سرحالی رو داشته باشیم بابا و مامان خوبم دوستون دارم ...
12 فروردين 1393

تشکر از مامان با زبون بی زبونی توسط بابایی

سلام مامان گلم.ایشالله که ١٠٠ سال سایتون بالا سر من و بابایی باشه.فکر می کنی که چون ٩ ماهمه نمی تونم زحماتی که تو این مدت برام کشیدی رو تشکر کنم؟ خودم می دونم که یه کمی شلوغ و سمجم ولی خداییش ذاتم این جوریه و دست خودم نیست.اگه دست خودم بود همونی که می خواستی می شدم، یعنی شبا ساعت ٩ می خوابیدم و صبح ساعت ١٠ بیدار می شدم و یه ساعتی بازی می کردیمو باز می خوابیدم تا بابایی از اداره بیاد و برم با بابایی بازی کنم و این قدر حرصتون ندم. ولی حیف که دست خودم نیست و یکی هست که هوای منو هم داره و با دستور اونه که این کارا رو انجام میدم. راستی هر از گاهی شبا وفتی بیدار میشم و شیر می خوام سرم داد می کشی رو یادمه ها..........بابا منم آدمم دیگه شما عا...
11 فروردين 1393

عکس های چهار شنبه سوری

دلبرک ناز من سلام الهی مامان قربونت بره فندق کوچولوی با مزه من تو پست قبلی فرصت نشد عکساتو بذارم که الان با اجازه ات این کارو میکنم تقدیم به گل پسرم ایشالا وقتی بزرگ مرد شدی ازشون لذت ببری:       این اتیشمون بود که امسال خوشگل تر و با معنی تر میسوخت و نشونه ی این بود که اتش عشقی لا یزال در قلب ما افروخته شده به خاطر شما که گرماش وجودمون رو گرم کرده و نورش زندگیمون رو روشن عزیزم از حضورت ممنونم   پسرک نازنینم بابام و همسرم     گل پسر در تعجب و در حال تصمیم گیری برای حمله به اجیل و شمع       تخم مرغ رنگ شده ای که مامان جون ...
10 فروردين 1393